اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رمص

نویسه گردانی: RMṢ
رمص . [ رَ ] (ع مص ) نیکو کردن مصیبت بر دل کسی . (زوزنی ). وادربستن مصیبت . (تاج المصادر بیهقی ). دربستن خدای مصیبت کسی را. (منتهی الارب ). جبران کردن خدای مصیبت کسی را. (از اقرب الموارد). || نیک کردن میان گروهی . (تاج المصادر بیهقی ). نیکو کردن و صلح کردن میان قوم . (از منتهی الارب ). اصلاح کردن میان قوم . (از اقرب الموارد). || سرگین انداختن ماکیان . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ). فضله انداختن ماکیان . (از اقرب الموارد). پیخال انداختن ماکیان . (ناظم الاطباء). || بچه زادن ددگان ماده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه زاییدن سباع و گویند: قبح اﷲ اماً رمصت به ؛ای ولدته . (از اقرب الموارد). || کسب کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). اکتساب کردن . (از اقرب الموارد). || طلب کردن و لمس کردن چیزی .(از اقرب الموارد). || شکسته را بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پوشیده و مخفی نگاه کردن بر کسی . (از متن اللغه ) (از المنجد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
رمص .[ رَ م َ ] (ع اِ) خم چشم که در گوشه ٔ چشم گرد آید وخشک شود. (منتهی الارب ). چرک سفید و خشک شده که در گوشه ٔ چشم گرد آید. (از اقرب ال...
رمص . [ رَ م َ ] (اِخ )ابن درید گوید نام موضعی است . (از معجم البلدان ).
رمث . [ رَ م َ ] (ع مص ) درد شکم خاستن شتر از بسیاری خوردن . (زوزنی ). گله کردن ۞ شتر از خوردن نوعی از شوره . (تاج المصادر بیهقی ). خوردن ...
رمث . [ رَ م َ ] (ع اِ) عمد کشتی و هو خشب یضم بعضه الی بعض و یرکب فی البحر. (دهار) (از اقرب الموارد). چوبها که بر هم بندند و عمد سازند و بر ...
رمث . [ رَ ] (ع مص ) اصلاح کردن چیزی . (منتهی الارب ). اصلاح کاری . (از اقرب الموارد). || مالیدن به دست . (منتهی الارب ). مسح کردن به دس...
رمث . [ رِ ] (ع اِ) چراگاه شتر از شوره گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || درختی است مشابه درخت طاق . (منتهی الارب ) (آن...
رمث . [ رِ ] (اِخ ) وادیی است بنی اسد را. دریدبن صمة گفته است : و لولا جنون اللیل ادرک رکضنابذی الرمث و الارطی عیاض بن ناشب .(از معجم البلد...
رمس . [ رَ ] (ع مص ) دفن کردن مرده . (منتهی الارب ). دفن کردن چیزی و پوشانیدن آن . (از اقرب الموارد).در خاک پنهان کردن . (زوزنی ). || پوش...
رمس . [ رَ ] (اِخ ) ۞ رجوع به رنس شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.