گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رو نویسه گردانی: RW رو. [ رَ] (اِخ ) ۞ (1763 - 1807 م .). از خاورشناسان آلمانی بود. وی در اوترخت متولد شد. از آثار او برخی از ترجمه ها از زبانهای عبرانی و عربی به آلمانی است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۹۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی رو نهان کردن رو نهان کردن . [ ن ِ / ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رو پنهان کردن . رو بستن . کنایه از رو پوشیدن . مقابل رو گشادن و رو بازکردن . (از آنندراج ) : دل ... رو برگردانیدن رو برگردانیدن . [ ب َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) روی برگردانیدن . رو برتافتن . اعراض کردن . پشت کردن . چهره را از مخاطب به علامت مخالفت یا دل آزردگی... کش و رو کردن کش و رو کردن . [ ک َ / ک ِ ش ُ رَ / روُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به چرب دستی دزدیدن و گریختن چنانکه کسی نداند. به حیله دزدیدن و چنانکه نبینند ... گشاده رو بودن گشاده رو بودن . [ گ ُ دَ / دِ دَ ] (مص مرکب ) چهره ٔ باز داشتن . بشاش بودن . خندان رو بودن . پشت و رو یکی پشت و رو یکی . [ پ ُ ت ُ ی ِ ] (ص مرکب ) بی پشت و رو. مُوجَّه . در جامه ها و قماش ها. رو پنهان کردن رو پنهان کردن . [ پ َ /پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خود را نشان ندادن . مخفی کردن چهره را و حجاب گرفتن . خود را از دیده نهان کردن . دست و رو شوئی دست و رو شوئی . [ دَ ت ُ ] (اِ مرکب ) ظرف دست شوئی . مرحاض . (صراح ). دست و رو شویی . پارچ و لگن ۞ . دست و رو شوری دست و رو شوری . [ دَ ت ُ ] (اِ مرکب ) دست ورو شوئی ۞ . ظرف دست شوئی . پشت و رو کردن پشت و رو کردن . [ پ ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مقلوب کردن . منقلب کردن . برگرداندن جامه بصورتی که رو پشت و پشت رو شود. اخم و رو کردن اخم و رو کردن . [ اَ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عُبوس کردن . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ صفحه ۱۹ از ۲۰ ۲۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود