روج
نویسه گردانی:
RWJ
روج . [ رَ ] (ع مص ) زود انجام گرفتن کاری . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || رایج بودن متاع . رواج . (از المنجد). در اقرب الموارد به این معنی تنها رواج آمده . روایی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). || در هم آمیختن بادها چنانکه دانسته نشود از کجا می آیند. (از المنجد). || (اِمص ، اِ) فر و شکوه و مرتبه ٔ بلند. (لغت محلی شوشتر). || کنایه از زرق و برق . || تلاطم رودخانه و دریا. || شدت برف و باران و رعد. (لغت محلی شوشتر).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
روج . (اِ) بر وزن و معنی روز است که بعربی نهار خوانند. (برهان قاطع). بمعنی روز است و در لغت تبری و دری جیم با زاء تبدیل می یابد، و رازی ...
روج . (اِخ ) ناحیه ای است از نواحی حلب که بین حلب و معرة واقع است . (از معجم البلدان ).