رود
نویسه گردانی:
RWD
رود. [ رَ ] (ع مص ) جستن . (منتهی الارب ). طلب کردن . (از اقرب الموارد). ریاد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آب و علف جستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). راد اهله مرعی او منزلا؛برای اهل خود چراگاه و منزل جستجو کرد. (از اقرب الموارد). || شدآمد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صاحب معجم متن اللغة و اقرب الموارد این معنی را در ذیل رَوَدان آورده و چنین معنی کرده اند: آمدن ورفتن بدون اطمینان . رادت المراءة روداً؛ بسیار رفت وآمد کرد زن به خانه ٔ همسایگان . (از اقرب الموارد). در یک جای آرام نگرفتن زن و گشتن وی در خانه های همسایگان . (از معجم متن اللغة). رَوَدان . (از معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سبک وزیدن باد. (از اقرب الموارد). بجنبش آمدن و نسیم وار وزیدن باد. (از معجم متن اللغة). رَوَدان . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). رود. (معجم متن اللغة).
واژه های همانند
۲۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
رود /rud/ (اسم) [قدیمی] فرزند پسر یا دختر: ◻︎ زهی دولت مادر روزگار / که رودی چنین پرورد در کنار (سعدی۱: ۴۰)، ◻︎ خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون / د...
رود /rud/ (اسم) (موسیقی) [قدیمی] ۱. سرود؛ نغمه. ۲. آرشه. ۳. تار و رشتهای که بر روی ساز کشیده میشود. ۴. ساز. ⟨ رود زدن: [قدیمی] ساز زدن. فرهنگ فارسی ...
رود /rud/ معنی نهر بسیاربزرگی که به دریا میریزد؛ شط. فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد ۱. جدول، جویبار، جوی، رودخانه، نهر ۲. جگربند، جگرپاره، فرزند، ک...
رؤد. [ رُءْدْ ] (ع ص ، اِ) زن جوان نیکو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رَأد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رأد شود. || بن ...
فَرارود یا ماوراءالنهر یا وَرارود[۱] به سرزمینی گفته میشود که در میان دو رود آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) جای دارد. در واقع معنی اصلی آن، آن سوی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کش رود. [ ک َ ] (اِخ ) نام رودی است به جنوب غربی افغانستان . (یادداشت مؤلف ).
کش رود. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش طالقان شهرستان تهران واقع در 15هزارگزی باختر شهرک و سه هزارگزی راه عمومی مالرو قزوین به طالقان با...
لت رود. [ ل َ ] (اِخ ) لت نام رودخانه ای باشد از ملک دیلمان که به لت رود اشتهار دارد. (جهانگیری ) (برهان ).
دم رود. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هویان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد با 250 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ خرم آباد و چشمه . ساکنان از ط...