زاب
نویسه گردانی:
ZʼB
زاب . (اِخ ) بلادی است میان آذربایجان و طبرستان . ابن خلدون گوید: بلاد زاب بین آذربایجان و ارمینیه و بلاد ابواب است تا دریای مازندران . (مقدمه ٔ ابن خلدون ترجمه ٔ پروین گنابادی ج 1 ص 40).
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ظأب . [ ظَءْب ْ ] (ع اِ) بانگ و فریاد و غوغا. || سخن . || آواز تکه هنگام مست شدن . آواز بز کوهی گاه برجستن بر ماده . || ستم . || شوی ...
ذأب . [ ذَءْب ْ ](ع مص ) راندن . (زوزنی ). از پس راندن . (منتهی الارب ). || دفع کردن . || خوار داشتن . (زوزنی ). حقیر پنداشتن . (منتهی الارب )...
ذأب . [ ذَءْب ْ ] (ع ص ، اِ) آواز سخت . || غَرْب ٌ ذَاءْب ٌ؛ دلو بسیارجنبان در برشدن و فروشدن .