زاغه
نویسه گردانی:
ZʼḠH
زاغه . [ غ َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان خرم آباد است . این بخش در خاور شهرستان و محدود است از شمال به بخش چقلوندی از خاور به منطقه ٔ بروجرد از باختر به بخش حومه و از جنوب به بخش پاپی . موقعیت طبیعی آن کوهستانی و هوای قسمتی از آن گرمسیر و قسمت دیگر معتدل و قسمتی نیز سردسیر است . آب آن از سراب های میرک و طویله ٔ وفائی شاه و رودخانه ٔ کیان و چندین سراب دیگر تأمین میشود و محصول عمده اش غلات و لبنیات است . این بخش از 4 دهستان و 90 آبادی بشرح زیر تشکیل گردیده :
1- دهستان دالوند 30 ده 5900 نفر
2- دهستان سگوند 35 ده 6100 نفر
3- دهستان رازان 9 ده 900 نفر
4- دهستان قائدرحمت 16 ده 2700 نفر
ساکنین این بخش از طوایف دالوند، سگوند، قائدرحمت و رازان میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دره زاغه پائین . [ دَرْ رَ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان والانجرد بخش حومه شهرستان بروجرد. واقع در 18هزارگزی جنوب بروجرد و 4هزارگزی خاور ر...
زاغة. [ غ َ ] (ع ص ) ج ِ زائغ. قوم زاغة؛ میل کنندگان از حق . (منتهی الارب ). میل کنندگان از حق یعنی روی گردانیدن از حق . (آنندراج ). و رجوع ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ذاقه . (اِخ ) در مراصدالاطلاع چ طهران آمده است : موضع فی الشعر. لکن ظاهراً غلط از کاتب است و اصل آن همچنانکه در معجم البلدان مضبوط است ذ...
زعقة. [ زَ ق َ ] (ع اِ) بانگ . فریاد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). صیحة. (از اقرب الموارد).