اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زاغه

نویسه گردانی: ZʼḠH
زاغه . [ غ َ ] (اِخ ) گردنه ای است واقع در راه بروجرد به خرم آباد. مؤلف جغرافیای غرب آرد: پونه کوه و دریاکوه ارتفاعاتشان کمتر از کوه «چهل نابالغان و گروکوه » است و جاده هائی به ارتفاع 2690 متر پس از عبور ازبروجرد از آنها عبور کرده و به خرم آباد وصل میشود مانند گردنه ٔ زاغه در جنوب اشتران کوه و قلیان کوه موازی با آن واقع شده است . (جغرافیای غرب ایران ص 29).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دره زاغه پائین . [ دَرْ رَ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان والانجرد بخش حومه شهرستان بروجرد. واقع در 18هزارگزی جنوب بروجرد و 4هزارگزی خاور ر...
زاغة. [ غ َ ] (ع ص ) ج ِ زائغ. قوم زاغة؛ میل کنندگان از حق . (منتهی الارب ). میل کنندگان از حق یعنی روی گردانیدن از حق . (آنندراج ). و رجوع ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ذاقه . (اِخ ) در مراصدالاطلاع چ طهران آمده است : موضع فی الشعر. لکن ظاهراً غلط از کاتب است و اصل آن همچنانکه در معجم البلدان مضبوط است ذ...
زعقة. [ زَ ق َ ] (ع اِ) بانگ . فریاد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). صیحة. (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.