زاکی
نویسه گردانی:
ZʼKY
زاکی . (ع ص ) نامی . رشد و نمو کننده : علی الحسب الزاکی الرفیع شفیق . (اقرب الموارد). || آنکه در رفاه و نعمت بسر برد. (اقرب الموارد). || مرد پاکیزه و نیکو. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
زاکی . (ع ص ) از زکو، پاکیزه و نیکو. (اقرب الموارد) : صبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیزو هات شمسةَ کرم مطیّب زاکی .حافظ.
زاکی . (اِخ ) ابن کامل قطیفی مکنی به ابوالفضائل و ملقب به اسیرالهوی و مهذب هبتی شاعر متوفی 546 هَ . ق . است . وی شاعری رقیق الشعر، ادیب ...