اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زأب

نویسه گردانی: ZʼB
زأب . [ زَءب ْ ] (ع مص ) نوشیدن آب . (تاج العروس بنقل از اصمعی ). || تند نوشیدن آب را. (تاج العروس ) (اقرب الموارد). نوشیدن آب را. (آنندراج ). رجوع به منتهی الارب شود. || مشک را برداشتن و شتافتن . (اقرب الموارد). رجوع به منتهی الارب شود. || برداشتن باری را یکباره دفعةً. (آنندراج ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). ۞ رجوع به منتهی الارب شود. || بار خود را کشیدن . (تاج العروس بنقل از اصمعی ). || راندن شتران را. (آنندراج ). || دهر؛ برگشتن روزگار بر کسی . و قولهم الدهر ذوزأب ؛ ای انقلاب . و گفته شد که زأبه (بمعنی انقلب به ) تصحیف زاء به (اجوف واوی ) است و مصدر آن زوء (به معنی انقلاب ) است نه زأب و نه زآب و گویا زآب در جمله ٔ الدهر ذوزآب ، خود تصحیف زوآت (جمع زوئه ) باشد. (از تاج العروس ) (اقرب الموارد). رجوع به زآب و زوء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ذاب . [ ذاب ب ] (ع ص ) نعت فاعلی از ذب . بعیرٌ ذاب ؛ لا یتقارّ فی مکان واحد. شتر که در یک جای قرار نگیرد.
ذاب . (ع اِ) عیب . (مهذب الاسماء). ذام . ذَیم . ذان . ذین : آهو. || (ص ) سخت تشنه چنانکه لبها خشک شده باشد از تشنگی . (مهذب الاسماء).
زاب اکبر. [ ب ِ اَ ب َ ] (اِخ ) رودی است که ازآذربایجان بیرون آید و در موصل یک فرسخی حدیثه در دجله فروریزد در همین جا است که رود دیگری د...
زاب بالا. [ ب ِ ] (اِخ ) زاب اعلی . (قاموس الاعلام ترکی ) (معجم البلدان ). رجوع به زاب اعلی شود.
زاب بزرگ . [ ب ِ ب ُ زُ] (اِخ ) یکی از رودهای کردستان است که آن را لیکوس ۞ نیز نام داده اند. صاحب تاریخ ایران باستان گوید: لیکوس را با...
زاب جبلی . [ ب ِ ج َ ب َ ] (اِخ ) رجوع به زاب ، در قاموس الاعلام ترکی و همین لغت نامه شود.
زاب کبیر. [ ب ِ ک َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در آفریقا شامل چند قریه و شهرستان . یاقوت حموی آرد: و کنار هر یک از زابها چندین قریه و شهرستان قر...
زاب کوچک . [ ب ِ چ َ ] (اِخ ) رودی است در جنوب اربل مؤلف تاریخ کرد گوید: در شمال در دامنه ٔ سلسله ٔ زاگروس اوربیلوم [اربیل کنونی ] بود در ...
زاب علیا. [ ب ِ ع ُ ] (اِخ ) نام رود لیکوس است که در شرق دجله جاریست و به رود شیل ایرماق ، واقع در کاپادوکیه ٔ قدیم میریزد و با زاب سفلی د...
زاب نودک . [ ب ِ دَ ] (اِخ ) بموجب آنچه در تواریخ درباره ٔ نسبت زاب آمده است فرزند مایسوبن نودَربن منوچهر و پدر کیقباد است . (فارسنامه ٔابن ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.