گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زبان نویسه گردانی: ZBAN زبان . [ زَ ] (ع ص ) سرکش از مردم و پری . (منتهی الارب ). سرکش و گردن کش از مردم و پری . (ناظم الاطباء). || (اِ) واحد زبانیه ۞ . (فرهنگ نظام ). رجوع به منتهی الارب شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۸ ثانیه واژه معنی زبان پارتی زبان پارتی، پهلویگ (پهلوی) یا پهلوانیگ (پهلوانی) که در منابع معاصر به آن پهلوی اشکانی یا پهلوی شمالی میگویند، یک زبان منقرضشده از خانوادهٔ زبانهای ... زبان ژاپنی زبان ژاپنی (به ژاپنی: 日本語، نیهونگو)، زبان مردم ژاپن و زبان رسمی دولت ژاپن است، که توسط حدود ۱۳۰ میلیون نفر سخن گفته میشود.[۴] محتویات [نمایش] ق... زبان سوسکی این زبان یکی از زبان ساختگی در زبان فارسی است که در بین بعضی از اقشار جامعه رایج است و به دلیل وجود حرف زیاد سین درهر کلمه به سوسکی شهرت یافته است .نح... گرفته زبان گرفته زبان . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ زَ ] (ص مرکب ) آنکه بر سخن گفتن قادر نباشد. (آنندراج ). ناخوش زبان ناخوش زبان . [ خوَش ْ / خُش ْ زَ ] (ص مرکب ) بدزبان . خشن گفتار. که سخن تلخ و درشت گوید. که زخم زبان زند : بمن بر شده لشکری دیده بان همه خا... گستاخ زبان گستاخ زبان . [ گ ُ زَ ] (ص مرکب ) آنکه در گفتار جسور و بی باک باشد. گستاخ سخن . گستاخ گوی . رجوع به گستاخ گوی و گستاخ سخن شود. گشاده زبان گشاده زبان . [ گ ُ دَ / دِ زَ ] (ص مرکب ) کنایه از مردم فصیح و بلیغ باشد. (برهان ). کنایه از فصیح زبان . (انجمن آرا). بافصاحت . طلق اللسان : جو... گنجشک زبان گنجشک زبان . [ گ ُ ج ِ زَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) در تداول عوام ، به معنی بنجشگ زوان است . رجوع به بنجشگ زوان و زبان گنجشک شود. فارسی زبان فارسی زبان . [ زَ ] (ص مرکب ) آنکه فارسی تکلم کند. رجوع به فارسی و فارسی خوان شود. کلته زبان کلته زبان . [ ک َ ت َ / ت ِ زَ ] (ص مرکب ) گنگ . (از غیاث ). آنکه زبانش به تلفظ درست حروف جاری نگردد. کسی که حرفها را از مخرج آنها ادا نتوا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۳۶ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود