زرند
نویسه گردانی:
ZRND
زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ).. در نواحی تهران بلوکی است آباد و معمور که چهل پاره قریه معمور دارد و شکارگاه معروف سلاطین است . (انجمن آرا) (آنندراج ). بلوکی است در ری مابین ساوه و ری . (ناظم الاطباء). بخشی است از شهرستان ساوه که خاک آن حاصلخیز است و گندم و خربزه ٔ آن معروف است و مرکز این بخش هم زرند است . (از فرهنگ فارسی معین ج 5). دهستان ، بخش زرند شهرستان ساوه در استان مرکزی است که دارای 93 آبادی است و در بهمن ماه 1323 هَ . ش . به بخش تبدیل شد و در اردیبهشت ماه 1337 هَ . ش . «قطعه ٔ چهار زرند» مشتمل بر دهات اخترآباد، ولی آباد، زرین آباد، شیرین آباد، چهارباغ و بوقین از بخش زرند منتزع و ضمیمه ٔ بخش شهریار شهرستان کرج شد. مرکزش مأمونیه است . (از دایرة المعارف فارسی ج 1).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
زرند. [ زَ رَ ] (اِ) دوزخ و جهنم . || نام درختی صلب و بی بار. (ناظم الاطباء).
زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) ناحیه ای است از جیرفت . سبب این است که در آنجا خرده های زر در زمین آن ببینند.(انجمن آرا) (آنندراج ). بلوکی در کرمان ....
زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش زرند شهرستان کرمان است که در میان جلگه و بر سر راه فرعی کرمان و راور و شمال باختری کرمان واقع است...
زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سجاس رود است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 1081 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طارم پایین است که در بخش سیردان شهرستان زنجان واقع است و 332 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
زرند کهنه . [ زَ رَ دِ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش زرند است که در شهرستان ساوه و در دوهزارگزی جنوب باختری مرکز بخش واقع است ...