اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زق زق

نویسه گردانی: ZQ ZQ
زق زق . [ زُ زُ ] (اِ) زغزغ و احساس ناملایم در زخم و جای سوختگی . (ناظم الاطباء). با کردن و افتادن صرف شود: از بس آب سرد بود که دستهام به زق زق افتاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
زق زق . [ زِ زِ ] (اِ صوت ) آواز زاری بریده بریده ٔ کودک . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
زقزق . [ زِ زِ ] (ع اِ) نوعی از مورچه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به زقزاق شود.
زغزغ . [ زَ زَ ] (ع ص ) مردم سبک و چست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تهمت کرده در حسب و نسب . (از اقرب ...
زغزغ . [ زُ زُ ] (اِ) احساس ناملایم در زخم و جراحت و جای سوختگی . (ناظم الاطباء).
زغزغ . [ زُ زُ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) کوتاه بالای خرد و حقیر. (منتهی الارب )...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.