اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زکریا

نویسه گردانی: ZKRYA
زکریا. [زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) یکی از آخرین انبیای عهد قدیم (قرن ششم قبل از میلاد). وی در عهد ترمیم هیکل اورشلیم که به امر نبوکد نصر منهدم شده بود می زیست «نبوت زکریا» از اوست و وی به تجدید روحانیت اسرائیل در عهدمسیح بشارت داده . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قاموس کتاب مقدس ذیل زکریای نبی و تورات کتاب زکریا ۞ و دائرة المعارف فارسی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن داودبن بکر نیشابوری ، مکنی به ابویحیی و مشهور به خفاف است که حافظ حدیث و مفسر بود. او راست : التفسیر الک...
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن طیفوری در بغداد متولد شد و در آن شهر نشو و نما یافت . تحصیل صناعات طب را در نزد پدر نمود، اگرچه در جزء علمی...
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یزید. رجوع به ابویحیی شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن عیسی شعبی محدث است . (منتهی الارب ).
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن منظور القرظی مدینی . رجوع به ابویحیی شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن نافع موئی الارسوفی . رجوع به ابویحیی شود.
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن نداف که ابوحدیدة ناهض بن عریب و ابوعبداﷲ محمدبن اسماعیل بن امجد از وی روایت کرده اند. رجوع به الحلل ال...
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن خلاد الساجی البصری ، مکنی به ابویعلی است که در بغداد اقامت داشت و از عبداﷲبن داود الخریبی و اص...
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن صالح البلخی اللؤلؤی . از حفاظ حدیث بود و در سال 230 هَ . ق . در بلخ درگذشت . او راست : کتاب الایم...
زکریا. [ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) ابن یحیی بن صبیح . رجوع به ابومحمد شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.