اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زهما

نویسه گردانی: ZHMA
زهما. [ ] (اِ) عاشق باشد ۞ . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 18) :
عبدای توام مریز مر عبدا را
زهمای توام میاکشان زهما را.

قریحی (از لغت فرس ایضاً).


۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زهما.[] (اِ) عاشق باشد( 1). (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 18 ) : عبدای توام مریز مر عبدا را زهمای توام میاکشان زهما را. قریحی (از لغت نه » : 1) - این کلمه د...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.