زهیر
نویسه گردانی:
ZHYR
زهیر. [ زُ هََ ] (اِخ ) ابن حرب . از ائمه ٔ ثقات است . (منتهی الارب ). رجوع به ابوخیثمه در همین لغت نامه و اعلام زرکلی و تاریخ الخلفا و ضحی الاسلام شود.
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
زحیر خوردن . [ زَخوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) غم داشتن . اندوهگین بودن . نگران بودن . دچار سختی و اندوه شدن : یکچند شادکام چریدید شیروارامروز ...
زحیر داشتن . [ زَ ت َ ] (مص مرکب ) غصه داشتن . ناراحتی داشتن . سزاوار کیفر بودن . (کاری ) دارای تبعات و عواقب وخیم بودن : چون صورت حال بشن...
ظهیر خلیفةا. [ ظَ رُ خ َ ف َ تِل ْ لاه ] (اِخ ) لقب مسعودبن محمود غزنوی است . رجوع به مسعود... غزنوی شود. (تاریخ بیهقی ص 298).
زحیر درکشیدن . [ زَ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) لب از ناله فرو بستن . ناله و زاری نکردن . خاموش شدن . ترک فریاد و فغان کردن : چند سیلی بر ر...
ظهیرالدّین ابوالفضل طاهر بن محمد فاریابی (۵۵۰–۵۹۸ ه.ق) از جملهٔ قصیدهسرایان ایرانی ادب فارسی در سدهٔ ششم است. فاریابی در مقبرةالشعرای تبریز به خاک س...
ظهیر امیرالمؤمنین . [ ظَ رِ اَ رُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) لقب حسن بن علی بن صدقه جلال الدولة و جلال الدین ، مکنی به ابی علی است . (تجارب السلف ...