گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زینب نویسه گردانی: ZYNB زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) المخزومیة، بنت عبداﷲ (ابی سلمة)بن عبدالاسد المخزومیة. او دست پرورده ٔ حضرت رسول و دختر ام المؤمنین ام سلمة بود ۞ و هفت حدیث روایت کرد و در مدینه به سال 73 هَ .ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ). رجوع به الاصابه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی زینب زینب . [ زَ ن َ ] (ع ص ) بددل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جبان . (از اقرب الموارد). ترسو و جبان . (ناظم الاطباء). || (اِ) درختی است خوشبوی . ... زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) الاسدیة. رجوع به اعلام زرکلی و زینب بنت جحش در همین لغت نامه شود. زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) الرفاعیة، بنت احمد الامام الرفاعی . زنی صالح و فاضل بود و مانند پدرش طریق تصوف را اختیار کرد و قرآن را از بر کرد و ب... زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت ابی سلمة عبداﷲ... رجوع به الاصابه و زینب المخزومیة در همین لغت نامه شود. زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت الامام علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب ، سبط رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم . ابن اثیر گوید: او در حیات حضرت رسول... زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت العوام بن خویلد الاسدیة القرشیة. زنی شاعر و صحابی وخواهر زبیربن العوام و زوجه ٔ حکیم بن حرام بود. او اسلام را درک... زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت جحش . نام دختر جحش ۞ که در نکاح آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله و سلم بود. (غیاث ). نام زوجه ٔ حضرت رسول اﷲ (ص )... زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت حارث یهودی خواهر مرحب ۞ . (امتاع ج 1 ص 321). نام زنی یهودی که مسموم کرد آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله را. (نا... زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت خزیمةبن الحارث از بنی صعصعه از قوم بنی عبدمناف . ۞ پیشتر زن طفیل بن طفیل بن حارث مطلبی بود. در رمضان سنه ٔ ا... زینب زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت رسول اﷲ (ص ) از خدیجه ٔ بنت خویلد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام دختر آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (غیاث ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود