گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زینه نویسه گردانی: ZYNH زینه . [ ن َ ] (ع اِ) زینة. آرایش . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : تا به قیامت براین نهاد و نسق بادروز برافزون به فر و رونق و زینه فرخ و فرخنده و مبارک چونانک آمدن مصطفی بر اهل مدینه . سوزنی .رجوع به زینت و زینة شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی زینه زینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) نردبان . (غیاث ) (آنندراج ). پله و پایه و پلکان و نردبان . (ناظم الاطباء). مشهدی ، پله . پلکان . (فرهنگ فارسی معین ). ... ممه زینه ممه زینه . [ م َم َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سردشت شهرستان مهابادبا 157 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). فرد زینه مان آلفرد (فرد) زینهمان (به انگلیسی: Alfred (Fred) Zinnemann) (زاده ۲۹ آوریل ۱۹۰۷ - درگذشته ۱۴ مارس ۱۹۹۷) کارگردان سرشناس اتریشی-آمریکایی و برندهٔ ۴ جایز... زینة زینة. [ ن َ ] (ع اِ) آرایش و آنچه بدان آرایند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آرایش ۞ . (ترجمان القرآن ) (ده... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود