اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ساباط

نویسه گردانی: SABAṬ
ساباط. (ع اِ) پوشش رهگذر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بالائی که زیر آن راه بود. (مهذب الاسماء). پوشش و سقف . پوشش بازار. سقف میان دو دیوار که زیر آن راه بود. ج ، سوابیط و ساباطات . || راهگذری میان دو خانه که از آنجا از خانه ای بخانه ٔ دیگر عبور کنند. (اقرب الموارد). در لهجه ٔ لارستانی طاقی که در معابر و بین کوچه ها از طرف نیکوکاران ساخته میشود. (فرهنگ لارستانی ). دالان . دهلیز. مابین دروازه و اندرون سرا : دیلمان در عراق فساد و ظلم و بدعت آشکارا کرده اند، و بر راهگذرها ساباطها ۞ کرده اند و زن وفرزند مسلمانان را ۞ به تغلب در سرای می برند و با ایشان فساد میکنند و چندانک خواهند میدارند و بمراد خویش رها کنند. (سیاستنامه چ کتابفروشی طهوری ص 67). [ امیر اسماعیل سامانی ] هر روز که باران و برف آمدی ساباطی بود بر در سرای وی ببخارا. آنجا بر در دکان بنشستی از دو طرف روز. (تاریخ بیهق ص 69). رنود کارد و ساقاط کشیدند و خون خلقی از منتمیان درگاه بهر کوی و ساباط بر زمین (زمخشری ). سایه گاه . پناهگاه . سایبانی که بالای دیوار میسازند تادرختانی را که کنار دیوار کاشته اند حفظ کنند. || (بلهجه ٔ قدیم قمی ) نهری که بر هر دو طرف آن میانه (؟) نشانده باشند اعم از آنکه معرّش (دارای چوب بست ) باشد یا غیر معرّش و بزبان قمی ساباط گویند...غیر ساباط باصطلاح اهل قم کرمی که آن را مطبق گویند مثل باغات و کروم قم . رجوع به تاریخ قم ص 107 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ساباط. (اِخ ) نام شهری به مدائن و آن معرب بلاس آباد است . (اصمعی ). معرب بلاس آباد. (یاقوت ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلاس آباد، بلاش آبا...
ساباط. (اِخ ) شهرکی است به ماوراءالنهر از حدود سروشنه با کشت و برز و مردم بسیار. (حدود العالم ص 68). شهرکی معروف است در ماوراءالنهر در نزدیک...
باغ ساباط. [ غ ِ ] (اِخ ) باغی بوده است به یزد که سلطان جهانگیر مظفری در عمارت آن کوشیده است : باغی بزرگست و معمور و عماراتی بسیار دارد ...
ساباط کوچه و رهگذر مسقفی است که در بافت قدیم شهر اوز به تعداد زیاد وجود داشته است. پراکندگی محلات، دمای زیاد، تابش شدید خورشید، باعث شده است تا در گذش...
ثابات.[saabat]. قسمتهایی از کوچه که دارای سقف است و معمولا"محل ایستادن های کوتاه. در منطقه بنادکوک یزد این کلمه بکار میرود.
صعبات . [ ص َ ] (ع ص ، اِ)ج ِ صَعبَة است . (منتهی الارب ). رجوع بدان لغت شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.