گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سار نویسه گردانی: SAR سار. (اِخ ) ۞ رودخانه ای است که در مناطق مرزی آلمان و فرانسه جریان دارد و پس از طی مجرائی بدرازای 240 هزارگزی به رودخانه ٔ موزل می پیوندد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی دانش سار دانش سار. [ ن ِ ] (اِمرکب ) محل دانش . (انجمن آرا) (آنندراج ). دانشکده . (ناظم الاطباء). || کثرت علم زیرا که زار و سار جای انبوه بودن چیزی ... دروغ سار دروغ سار. [ دُ ] (ص مرکب ) دروغگو. دروغ و ناراست بافنده : گر حکیمی دروغ سار مباش با کژ و با دروغ یار مباش .اوحدی . اعجمی سار اعجمی سار. [ اَ ج َ ] (ص مرکب ) اعجمی زاد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به اعجمی زاد شود. آسیمه سار آسیمه سار. [ م َ /م ِ ] (ص مرکب ) آسیمه سر. سرآسیمه .آسیمه : من از بهر آن بچه آسیمه سارهمی گردم اندر جهان سوگوار. شمسی (یوسف و زلیخا).و رجوع... خاموش سار خاموش سار. (ص مرکب ) خاموش گونه . بی سر و صدا. بی قال و قیل . || ساکت تر. بی صداتر : کز همه مرغان تویی خاموش سارگوی چرا برده ای آخر بیار.نظ... سنگین سار سنگین سار. [ س َ ] (اِ مرکب ) نوعی از سار باشد و آن پرنده ای است سیاه رنگ و برپشت نقطه های سفید دارد. (برهان ) (آنندراج ). نام جانوری است سی... شیطان سار شیطان سار. [ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) شیطان صفت . دیوسار : خاک بر سر باد و آتش در جگر گر بعد از این این چنین جرأت نماید نفس شیطان سار من .بدر چاچی... چشمه ٔ سار چشمه ٔ سار. [ چ َ م َ ی ِ ] (اِخ ) چشمه ای است در قهستان که آب آن را بجهت دفع ملخ به اطراف و جوانب برند.(برهان ). چشمه ای است که آب از ... خونیک سار خونیک سار. (اِخ ) دهی است از بخش درمیان شهرستان بیرجندواقع در 49 هزارگزی شمال درمیان و 22 هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی درح . (از فرهنگ جغرافی... دیوانه سار دیوانه سار. [ دی ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) مجنون صفت . دور از خرد و عقل . دیوانه سر : اگر خواهی ترا دیوانه سار نشمرند آنچه نایافتنی است مجوی . (قا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود