اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سالم

نویسه گردانی: SALM
سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن وابصة الاسدی . طبری و غیره او را صحابی دانسته اند ولی ابن حبان او را از تابعین شمرده است و وی از پدرش روایت کند و اهل جزیرة از او روایت میکنند، وی در آخر خلافت هشام درگذشته است . در نسبت او اختلاف است . مرزبانی نویسدوی شاعری مسلمان و متدین و عفیف بوده است و از جانب محمدبن مروان ولایت رقة یافت . (الاصابة ج 3 و 4 ص 56). ابن الندیم او را یکی از شعرای عرب دانسته که دیوان او را ابوسعید سکری و اصمعی و ابوعمرو شیبانی گرد کرده اند. (ابن الندیم ). رجوع به شدالازار ص 56 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سالم ترکمان . [ ل ِ م ِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) اسم او محمود بیک از مشاهیر و معاریف ترکمان است شخصی بسیار آرمیده و خوشرفتار و مصاحب بود. بشعر شهرت ...
سالم سمرقندی . [ ل ِ م ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) از مشاهیر شعرا و علما است . او از ملازمان الغبیک و بسیار بی پروا بود و به این سبب از سمرقند اخراج ...
ابن سالم کاتب . [ اِ ن ُ ل ِ م ِ ت ِ ] (اِخ ) یکی از ایرانیان ناقل و مترجم از فارسی . (لکلرک ج 1 ص 280).
ابراهیم بن سالم نیشابوری . [ اِ م ِ ن ِ ل ِ م ِ ] (اِخ ) از محدثین ، و احمدبن حفص بن عبداﷲ از او روایت کند.
ثالم . [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثلم .
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.