اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سپاسداری

نویسه گردانی: SPASDʼRY
سپاسداری . [ س ِ ] (حامص مرکب ) شکران . (منتهی الارب ). حمد. حق شناسی . تشکر. امتنان :
چونکه ماهان ز رفق و یاری او
دید بر خود سپاسداری او.

نظامی (هفت پیکر ص 250).


بر قیاس نواله خواری تو
ناید از من سپاسداری تو.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سپاسداری کردن . [ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تشکر. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). شکر. شکران . (تاج المصادر بیهقی ). شکر. شُکور. (ترجمان القرآن ). ش...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آگاه بودن به ارزش چیزی ، قدرشناس بودن (در گفتار و کردار) ، ابراز احترام از راه سپاس گزاری.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.