سجاوندی . [ س َ وَ ] (اِخ ) (الامام ) سراج الدین ابوطاهر محمدبن محمدبن عبدالرشید. رجوع به محمد... شود.
سجاوندی . [ س َ وَ ] (اِخ ) محمدبن ابی یزید طیفور ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوالفضل السجاوندی القاری ، متوفی 560 هَ . ق . او راست :1 - «ا...
سجاوندی کردن . [ س َ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از منقش کردن . (غیاث ). به شنجرف و آب طلا نوشتن و نوشته شدن آیات قرآنی . (آنندراج ) : خوا...
اصول سجاوندی . [ اُ ل ِ س َ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ نقطه گذاری و گذاردن علامات . فنی است که در تجوید و املا از آن بحث میشود. رجوع ...
بدیهی سجاوندی . [ ب َ هی ِ س َ وَ ] (اِخ ) مجدالدین احمد. صاحب تفسیر عین المعانی . از فضلای عهد سنجر بود. صاحب مجمعالفصحا از اشعار وی نقل کرده ...
علاّمه شیخ عبدالله ابو جعفر طیغور سجاوندی (؟-۵۶۰ قمری) شهرتِ محمدبن ابییزید طیفور، ملقب به شمسالدین از قاریان قرآن است. او نخستین کسی بود که نشانهه...
نشانههای سگاوندی نشانههایی است که برای روشن کردن معنی و مشخص کردن آغاز و انجام عبارتها و جملهها و بندها در نگارش بکار میرود.
این نشانهها که نشا...