گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سخل نویسه گردانی: SḴL سخل . [ س َ ] (ع مص ) صاف و پاکیزه گردانیدن . (منتهی الارب ) ۞ . || گرفتن چیزی را بفریب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی سخل سخل . [ س ُخ ْ خ َ ] (ع ص ، اِ) مردان ضعیف و فرومایگان . واحد ندارد. (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). خالد گوید: یکی آن سُخْل است... ام سخل ام سخل . [ اُم ْ م ِ س ِ ] (اِخ ) کوهی است در بنی غاضره . (از معجم البلدان ). سخل گزین سدی در زمان هخامنشیان در اقلید فارس نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود