سر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        SR
    
							
    
								
        سر. [ س ُرر ] (اِخ ) موضعی  است  بحجاز بدیار مزینه . (منتهی  الارب ). جایگاهی  است  در حجاز از برای  مزینه  در نزدیکی  جبل  قدس . (معجم  البلدان ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۴۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        کم سر. [ ک ُ س َ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  حومه ٔ بخش  مرکزی  شهرستان  فومن  است  و 243 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیایی  ایران  ج  2).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دژ لمبسر یا لمسر که در شمال شهر قزوین و در منطقه الموت در شمال شرقی شهر رازمیان واقع شدهاست و قدمت آن به دوران ساسانیان بازمیگردد و در دوره سلجوقیان...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        از سر. به خاطر، به دلیل، برایِ، از روی، سر، بابت، از جهت حرف اضافهی مرکب. به متنهای زیر توجه کنید: ۱) طی یک روز و ظرف یک ساعت / نامهای مختصر گذاشت ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        متعصب، تندخوی، تند مزاج، هوادار بی منطق، کله خشک، ستیهنده
                    
										
                 
            
									 
        
            
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
        
            
										
                
                
                    
											
                        کله سر. [ ک َ ل َ / ل ِ س َ ] (اِخ ) از کوههای  بلند پیشکوه  است  که  بین  دره ٔ رودخانه ٔ دیاله  و آبدیز واقع است  و رودخانه ٔ دیاله پس  از عبور از ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کله سر. [ ک َ ل ِ س َ ] (اِخ ) دهی  از بخش  نمین  است  که  در شهرستان  اردبیل  واقع است  و 680 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیایی  ایران  ج 4).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        کله سر. [ ک َ ل ِ س َ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  نیر است  که  در بخش  مرکزی  شهرستان  اردبیل  واقع است  و 434 تن  سکنه  دارد. (از فرهنگ  جغرافیایی  ایرا...