اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر

نویسه گردانی: SR
سر. [ س ِرر ] (اِخ ) وادیی است در بطن حله . (از آنندراج ) (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
هم سر. [ هََ س ِرر/ س ِ ] (ص مرکب ) رازدار. هم راز. (یادداشت مؤلف ).
یک سر. [ ی َ / ی ِ س َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) دارای یک سر. آنکه یک سر دارد. (یادداشت مؤلف ).- یک سر و دوگوش ؛ لولو. کخ . بُغ. فازوع . (یادداشت...
خیره سر و لجوج و نادان.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هواپیمای گلایدر
ونی سر. [ وَ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم بالا از بخش سیردان شهرستان زنجان با 512 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ملک سر. [ م ُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گسکرات است که در بخش صومعه سرای شهرستان فومن واقع است و 379 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
نرم سر. [ ن َ س َ ] (ص مرکب ) نرم سار. حلیم . بردبار. رجوع به نرم سار شود.
کله سر. [ ک َ ل َ / ل ِ س َ ] (اِخ ) از کوههای بلند پیشکوه است که بین دره ٔ رودخانه ٔ دیاله و آبدیز واقع است و رودخانه ٔ دیاله پس از عبور از ا...
کله سر. [ ک َ ل ِ س َ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین است که در شهرستان اردبیل واقع است و 680 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۴۷ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.