اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرنج

نویسه گردانی: SRNJ
سرنج . [ س ِ رِ ] (اِ) سنج و آن دو پاره ٔ روی تنک باشد مانند طبق بی کناره و بر پشت آن قبه ای سازند و بندی بر آن تعبیه کنند و بر دست گرفته بر یکدیگر زنند تا بصدا درآید و بیشتر با نقاره و دهل و امثال آن نوازند. (برهان ) (جهانگیری ). و طبق روئین که بر یکدیگر زنند سنج است نه سرنج چنانکه صاحب فرهنگ گفته است . (رشیدی ). || قلعی و سرب سوخته و آن رنگی است که نقاشان و مصوران بکار برند و آن در غایت حمرت میباشد، چه باطن سرب سرخ است و به چند آتش حمرت آن ظاهر میشود. و استنزال او در رجعت به زیت و نطرون است نزد اهل عمل . (برهان ). سفیدآب سوخته بوده و آن را به هندی سنیدر نامند. (جهانگیری ). چیزی است مصنوع که از قلع سوخته و سفیدار سوخته بهم رسدشبیه به شنجرف و از آن کمرنگ تر و گاهی دیوار را اندرون بدان بپیرایند و نگار کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) ۞ . همان اسرنج مرقوم یعنی سفیدآب و در قاموس بر وزن سمند آورده . (رشیدی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سرنج . [ س َ رَ ] (اِ) دوایی است که آن را سیلقون (سلیقون ) گویند و در جراحات به کار آید و نفع دهد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سُرَنج یا تترا اکسید سرب (به انگلیسی: Lead tetroxide) با فرمول شیمیایی Pb ۳O ۴ یک ترکیب شیمیایی با شناسه پاب‌کم ۱۶۶۸۵۱۸۸ است؛ که جرم مولی آن ۶۸۵٫۶ g/m...
صرنج . [ ] (معرب ، اِ) معرب سرنج : به نوبت زدن بهر والا ولنج زده میخ جهل از دو جانب صرنج . نظام قاری (دیوان ص 192).رجوع به سرنج شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.