سعیر
نویسه گردانی:
SʽYR
سعیر. [ س َ ] (اِخ ) نام بتی است . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
صایر. [ ی ِ ] در یک نسخه ٔ خطی از مهذب الاسماء بانکوی معنی شده و در دو نسخه ٔ خطی دیگر از همین کتاب پای گو ترجمه شده است و حقیقت معلوم نش...
صائر. [ ءِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از صیر. || (اِ) صائرالباب ؛ شکاف در. (منتهی الارب ). دَرز در.
صائر. [ ءِ ] (اِخ ) حازمی گوید: وادیی است در نجد و دیگران گفته اند قریه ای است در یمن و ابوسعد ابوعبدالرحمن محمدبن علی بن مسلم بن علی صائر...
ثائر. [ ءِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از ثور و ثوران . || کینه کشنده ٔ دوست یا خویشاوند. کینه خواهی که آرام نگیرد تا قصاص نیابد. کینه کشنده . قص...
سایر بودن . [ ی ِ دَ ] (مص مرکب )رایج بودن . متداول بودن . معمول بودن . رواج داشتن .
سایر کردن . [ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رایج کردن . متداول . جاری کردن . معمول کردن .
خرمای سایر (خرمای استعمران)یکی از شیرین ترین خرماهای دنیا میباشد . میزان قند آن بالای ۷۵% میباشد. زمان برداشت خرمای استعمران یا سایر حدودا اوایل شهریو...