سک
نویسه گردانی:
SK
سک . [ س َک ک ] (ع مص ) زمین کندن بآهن . || تنگ شدن سوراخ گوش . || استوار کردن چیزی را. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || از بن برکندن گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || میخ دوز کردن در بآهن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسر در برزدن . (تاج المصادر بیهقی ). || رفتن شکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || انداختن شترمرغ آنچه در شکم وی باشد. (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ثک . [ ث َ ک ک ] (ع مص ) سیاحت کردن در زمین .
صک . [ ص َک ک ] (ع اِ) چک . ج ، اصک . صکوک . صکاک . (منتهی الارب ). نامه . قباله . (غیاث اللغات ) (زمخشری ). چک . (دهار).- لیلة صک ؛ شب برات ی...