گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سلعفة نویسه گردانی: SLʽF سلعفة. [ س َ ع َ ف َ ] (ع مص ) فرو بردن چیزی را به گلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) ۞ . رجوع به سلغفه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی سلافة سلافة. [ س ُ ف َ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار). شراب شیرین . (ابن بیطار). || هرچه فشارده شود. (اقرب الموارد) (منتهی الار... سلافه این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. صلافح صلافح . [ص َ ف ِ ] (ع اِ) دراهم ، واحد ندارد. (منتهی الارب ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود