سلعة
نویسه گردانی:
SLʽ
سلعة. [ س َ ع َ ] (ع اِ) سرشکستگی هرمقدار که باشد. || آنکه پوست بشکافد. ج ، سلعات و سلاع . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
گشاده سلاح . [ گ ُ دَ / دِ س ِ ] (ص مرکب )سلاح را رها کرده . اسلحه از تن بازکرده : سوی شاه ترکان نهادند سرگشاده سلاح و گسسته کمر. فردوسی .گشا...
اسلحهخانه یا سلاحخانه، به محل نگهداری و گردآوری سلاحها، ابزار، تجهیزات و مهمات جنگی گفته میشود. اسلحه و مهمات از اسلحهخانه به آوردگاهها گسیل می...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
خلاف صلاح . [ خ ِ / خ َ ف ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مخالف آشتی و عهد و پیمان . (ناظم الاطباء). مخالف رستگاری و فلاح . (یادداشت بخط مؤل...
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) اربلی احمدبن عبدالسید. مکنی به ابوالعباس یکی از مشاهیر شعرا و ادبا و از خاندانهای بزرگ اربل است و به سا...
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) ایوبی ملک ناصریوسف بن ایوب شادی مکنی به ابوالمظفر. وی مؤسس دولت ایوبیان است که در مصر و شام و حجاز ...
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) حاجی صالح از ممالیک بحری از 783 تا 784 و با لقب مظفر از 791 تا 792 هَ . ق . (ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین ا...
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ](اِخ ) خلیل آیبک صفدی . رجوع به صلاح الدین صفدی شود.
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) خلیل اشرف از ممالیک بحری از 689 تا 693 هَ . ق . (ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 71).
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) داود ناصر چهارمین پادشاه ایوبی دمشق از 624 تا 626 هَ . ق . (ترجمه ٔ تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 67).