اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سلیس

نویسه گردانی: SLYS
سلیس . [ س َ ] (معرب ، اِ) لاتینی «سیلیس ، سیلیسیوم » ۞ . سیلیس ۞ . دزی «سلیس » را با تردیدی نقل و آنرا (نام گیاهی ) ترجمه کرده و نوعی از (عینون ) دانسته است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). به معنی سلسیس است که سنگ پا باشد و آن نوعی از سنگ متخلخل است . (برهان ). رجوع به سیلیس شود. || (ص ) آشنا. مأنوس . || غیرمعلق . (ناظم الاطباء). || (ع ص ) روان و هموار. (غیاث ) (آنندراج ).
- سلیس نویس ؛ واضح نویس . آنکه واضح و خوانا نویسد. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه در فرهنگ های عربی نیست و از برساخته های ایرانیان از مصدر سَلُسَ و سَلِسَ به معنی رام و سر به راه بودن است. سلس له بحقه (حقش را به آسانی به او...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ثلیث . [ ث ُل ْ ل َ ] (اِخ ) محلی است برراه طی بطرف شام . (مراصد الاطلاع ).
ثلیث . [ ث َ ] (ع اِ) سه یک . این وزن در اعداد دیگر هست چون نصیف و سبیع و ثمین ، و ابوزید خمیس و ثلیث را منکر شده است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.