سمر
نویسه گردانی:
SMR
سمر. [ س َ ] (ع مص ) افسانه گفتن . (برهان ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (از آنندراج ). افسانه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || خواب نکردن بشب . (آنندراج ). || بیرون کردن چشم را یا شکستن آن را. (آنندراج ) (منتهی الارب ). کور کردن یا از حدقه برآوردن چشم را با میخ آهنین در آتش سرخ شده . (از اقرب الموارد). || تنگ گردانیدن شیر را با آب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || رها کردن تیر را. (از آنندراج ). || چریدن چاروا گیاه را. || خوردن شراب را. (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ). || میخ دوز کردن چیزی را و استوار نمودن آن را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میخ آهنین بر جای زدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). میخ آهنین بر جای کوفتن . (برهان ).
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ثمر. [ ث َ ] (اِخ ) وادی است در بادیه .
ثمر. [ ث ُ م ُ ] (ع اِ) جج ِ ثَمر. (اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حسین ثمر. [ ح ُ س َ ن ِ ث َ م َ ] (اِخ ) (میرزا محمد...) شاعر است و ثمر تخلص دارد و دیوانش چاپ شده است . (ذریعه ج 9 ص 184).