سمه
نویسه گردانی:
SMH
سمه . [ س ِ م َ ] (ع مص ) داغ کردن و نشان کردن . ج ، سمات . (برهان ). داغ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نشان کردن و داغ نمودن . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
ثمة. [ ث َم ْ م َ ] (ع مص ) مرمت و نیکو کردن .
ثمة. [ ث ِم ْ م َ ] (ع اِ) مرد پیر.
ثمة. [ ث ُم ْ م َ ] (ع اِ) یک مشت گیاه . || گیاه یز.
ثمة. [ ] (اِخ ) ابن لفافة العکی . ابوعبداﷲ. تابعی است .
ابن سمح . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) یا ابن سمج . ابوالقاسم اصبغبن محمد غرناطی . از مشاهیر ریاضیین اندلس . نشأت او بغرناطه بوده است و با اینکه در ر...
شَمْعُون بِنْ صِمَحْ دُوران(عبری: שמעון בן צמח דוראן) که به نام رشبصد (רשב"ץ) خوانده میشد، خاخام، فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و پزشک یهودیاست که در...