اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سی

نویسه گردانی: SY
سی . (عدد، ص ، اِ)پازند «سی » ۞ از پهلوی «سیه » ۞ ، پارسی باستان «ثریثة» ۞ ، اوستا «ثریست » ۞ ، سانسکریت «تریچت « » ۞ هوبشمان ص 760»، کردی عاریتی و دخیل «سی » ۞ ، افغانی «درش » ۞ ، گیلکی و تهرانی «سی » ۞ سه بار ده ، ده بعلاوه ٔ بیست . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). عددی است معلوم . (برهان ). عددی است معروف که سه ده باشد. (آنندراج ) :
پس این داستان کش بگفت از خیال
ابر سیصد و سی و سه بود سال .

ابوشکور.


ز مصری و چینی و از پارسی
همی رفت با او شتر وارسی .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
سی پر. [ پ ُ ] (ص مرکب ) ماه که سی روز تمام است . (یادداشت بخط مؤلف ).
سی تار. (اِ مرکب ) نام یکی از آلات موسیقی . رجوع به سه تار و ستار شود.
سی توی . (اِ مرکب ) چیزی است از اندرون آلات گوسفند و غیره که با شکنبه میباشد. (برهان ). معده ٔ حیوانات نشخوارکننده . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سی سخت . [ سی س َ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، کنار راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز. دارای ...
سی لحن . [ ل َ ] (اِخ ) سرودی چند است که باربد ساخته بود و از برای خسروپرویزمینواخت و نام آنها به ترتیب حروف ابجد بدین تفصیل است : 1- آرای...
شان سی . (اِخ ) ۞ نام اقلیمی است از چین . واقع در جنوب منچوری و جمعیت آن 12/000/000 تن است و مرکز این اقلیم یانکو باشد. و دارای معادن زغ...
اجاق گلی
سی میلی . (اِخ ) دهی است از دهستان مکاوند بخش هفت گل شهرستان اهواز. دارای 250 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ تلخ و چاه . محصول آنجا غلات . شغل ...
سی پاره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) پاره ای و جزوی از سی اجزای قرآن مجید. (آنندراج ). اجزای قران کریم که در مجلد متساوی جلد شده و در مجالس تر...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.