اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سیل

نویسه گردانی: SYL
سیل . (پسوند) سیر: سردسیل . گرم سیل . (از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
سیل در خرمن افتادن . [ س َ / س ِ دَ خ َ م َ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مضطرب و بی آرام و پریشان شدن . (آنندراج ).
صیل . [ ص َ ] (ع مص ) حمله کردن بر کسی . لغتی است در صول . || اندازه کرده شدن برای کسی . (منتهی الارب ).
ثیل . [ ث َی ْ ی ِ ] (ع اِ) ثیل باشد که بید گیا خوانند. رجوع به ثیل شود.
ثیل . ۞ [ ث َی ْ ی ِ / ثی ] (ع اِ)بیدگیا. فرزد. فریز. چمن . مرغ . گیاهی است که نجم نیز گویند. در اختیارات بدیعی آمده است : نجیل و نجیر ونجم...
ثیل . (ع ص ، اِ) ج ِ اَثیل .
ثیل . [ ث َ / ثی ] (ع اِ)غلاف نره ٔ شتر. || نره ٔ شتر. ج ، اَثیال .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.