گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شاریان نویسه گردانی: ŠARYAN شاریان . [ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن الشاریان ، محدث است . ابوالغنائم بن الرسی از وی حدیث شنیده است . (تاریخ العروس ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی شاریان شاریان . [ شارْ ] (ص نسبی ، اِ) ج ِ شاری ، منسوب به شار یعنی شاه غرچستان . شعریان شعریان . [ ش ِ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ، دو ستاره ٔ شعری یعنی شعری العبور و شعری الغمیصاء. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). اخت... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود