اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شعریان

نویسه گردانی: ŠʽRYAN
شعریان . [ ش ِ ] (اِخ ) به صیغه ٔ تثنیه ، دو ستاره ٔ شعری یعنی شعری العبور و شعری الغمیصاء. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). اختاسهیل . شعرای شامی و شعرای یمانی :
چو پاسی از شب دیرنده بگذشت
برآمد شعریان از کوه موصل .

منوچهری .


شده شعریانش چو دو چشم مجنون
شده فرقدانش چو دو خدّ لیلی .

منوچهری .


محتمل مرقد تو فرقدین
متصل مسند تو شعریان .

خاقانی .


شعریان از اوج رفعت در حضیض خاک شد
چرخ بایستی که بر شام و یمن بگریستی .

خاقانی .


یا نحوس کید قاطعرا ز جهل
بر سعود شعریان خواهم فشاند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شاریان . [ شارْ ] (ص نسبی ، اِ) ج ِ شاری ، منسوب به شار یعنی شاه غرچستان .
شاریان . [ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن الشاریان ، محدث است . ابوالغنائم بن الرسی از وی حدیث شنیده است . (تاریخ العروس ) ۞ .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.