شانی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ŠANY 
    
							
    
								
        شانی . (اِخ ) محمد صادق بن  مصطفی بن  احمددده  رومی  حنفی  معروف  به  شانی زاده . از قضات  است . از اوست : بدائع الصکوک . در سال  1233 هَ . ق . درگذشته  است . (از معجم  المؤلفین  ج  10 ص  79).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        شانی . (اِ) مخفف  شیانی . (فرهنگ  رشیدی ). زر و درم  ده هفت  را گویند. و آن  در قدیم  رایج  بوده  است . (برهان  قاطع). درم  ده هفت  باشدو آن  را شیانی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شانی . (حامص ) عمل  شاندن . رجوع  به  شاندن  شود.-  گربه شانی  ؛ گربه رقصانی . رجوع  به  گربه شانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شانی . (اِ) نوعی  کشتی  دیرینه  است  که  با بادبان  و هم  پارو حرکت  میکرده  است . (از دزی  ج  1 ص  717). شانی   ۞ . شینی  محتملاً مصحف  و یا تحریری  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شانی . (ص  نسبی ) منسوب  به  شان  است  که  صورتی  از شأن  باشد بمعنی  مرتبه  و قدر. (فرهنگ  نظام ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شانی . (از ع ، ص ) بمعنی  دشمن . (غیاث اللغات ). مأخوذ از تازی  است . رجوع  به  شانی ٔ شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شانی . (اِخ ) محمد عطأاﷲبن  محمدصادق  رومی  حنفی  معروف  به  شانی زاده . در انواع  علوم  دست  داشت  و وقایع عثمانی  را به  تحریر درآورد. از اوست : اص...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شانی ٔ. [ ن ِءْ ] (ع  ص ) بغض کننده  و برخی  گویند بغض  آمیخته  با دشمنی  و کج خلقی  باشد. (از اقرب  الموارد). بغض دارنده  در حق  کسی . (فرهنگ  نظام )...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        گربه شانی . [ گ ُ ب َ / ب ِ ] (حامص  مرکب ) فریفتگی . مکاری  :  و آن  را به  حیلت  بلا بندی  توان  کرد و گربه شانی  توان  به  میان  آورد. (کلیله  و دم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        شانی تکلو. [ ی ِ ت َ ک َل ْ لو ] (اِخ ) از طایفه ٔ تکلو است . شاعری  خوش طبع و در تقلید بابافغانی  موفق  شده  و دیوانی  به  اتمام  رسانیده  است . مداح...