اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شای

نویسه گردانی: ŠAY
شای . (اِ) خدا و یزدان .(ناظم الاطباء) (اشتنگاس ). اما جای دیگر دیده نشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شای . (معرب ، اِ) معرب چای و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). رجوع به چای شود.
شأی . [ ش َءْی ْ ] (ع مص ) از پیش بشدن . (المصادر زوزنی ص 269).
ابی شای . [ اَ ] (اِخ ) (پدر عطا) نام ارشد اولاد صرویه خواهر داود و برادر یوآب .
شای کلیو. [ ک َ ] (اِخ ) نام پیغمبری از پیغمبران عجم . (برهان قاطع). نام یکی از پانزده پیغمبران ایرانی است که مؤلف کتاب دساتیر معرفی کر...
شعی . [ ش ُ عا ](ع اِ) موی ژولیده ٔ بر هم پیچیده در سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.