اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شبعة

نویسه گردانی: ŠBʽ
شبعة. [ ش َ ب ِ ع َ ] (ع ص ) شبعانة. (از اقرب الموارد). رجوع به شبعانة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
شبعة. [ ش ُ ع َ ] (ع اِ) مقدار یک سیری از طعام . (از منتهی الارب ). یکی شبع. به مقدار سیرکننده از طعام .(از اقرب الموارد): اشتهی شبعة من الط...
شباة. [ ش َ ] (ع اِ) عقرب تازه متولدشده یا عقربی است زرد. (اقرب الموارد). کژدم زردرنگ . (منتهی الارب ). || نیش کژدم . (منتهی الارب ) (از ذ...
شباه . [ ش َب ْ با ] (ع ص ) برنج گر.(دهار) (مهذب الاسماء). ج ، شباهون . (مهذب الاسماء).
شباه . [ ش َ ] (ع اِ) دانه ای است مانند تخم اسپندان . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج ). دانه ای است مانند حب رشاد. (اقرب الموارد).
شباح . [ ش َب ْ با ] (اِخ ) وادیی است به اجاء. (منتهی الارب ).
شبأه . [ ش َ اَ ] (ع اِ) پره ٔ قفل . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). جزوی از قفل را گویند که قفل را بدان محکم سازند. (فرهنگ جهانگیری ). ر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.