شج
نویسه گردانی:
ŠJ
شج . [ ش َ ] (اِ) زمین سفید سخت کم گیاه را گویند که در آن غله نروید. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شج . [ ش ُ ] (اِ) شش . ریه . (مهذب الاسماء ذیل ریه ).
شج . [ ش َج ج ] (ع مص ) سر کسی شکستن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قوت شراب به آب بشکستن . (تاج المصادر بیهقی ). آمیختن شراب ...