اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) :
ز عدل و ز انصاف تو در جهان
نیندیشد از شیر شرزه شدن .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
دشوار شدن . [ دُش ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت شدن . متعسر شدن . دشخوار شدن . احتکال . استشراء. استعایة. استعسار. اعتیاص . اعواز. اعیاء. اقذعلال .(منته...
دلمه شدن . [ دَ ل َ م َ / م ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بسته شدن مایعات . بستن شیر یا خون چون پنیری یا جگری و امثال آن . بستن ، چنانکه پنیرو نشاس...
گلدار شدن . [ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) داغدار شدن .(آنندراج ). دارای گل شدن . صاحب گل شدن : زنهار که از عیب کسان چشم بپوش حیف است که این ...
دلسرد شدن . [ دِ س َ ش ُ دَ ](مص مرکب ) ملول و ناخوش شدن . (از آنندراج ). اشتیاق پیشین را بالتمام نداشتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). نومید شدن . ...
دوهوا شدن . [ دُ هََ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دو آرزو و خواهش مخالف پدید آمدن . (یادداشت مؤلف ).
دیدار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مرئی شدن . (یادداشت مؤلف ) : سپهبد همیراند بر پیل راست چو دیدار شد ببر خفتان بخواست .اسدی .
مالک شدن . [ ل ِ ش ُ دَ] (مص مرکب ) دارا شدن و به تصرف درآوردن و ضبط کردن . (ناظم الاطباء). صاحب چیزی شدن . خداوند چیزی شدن .
راغب شدن . [ غ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رغبت کردن . متمایل شدن . مایل گشتن . علاقه مند شدن : راغب دنیا مشو که هیچ نیرزدهردو جهان پیش چشم همت ...
راهی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روانه شدن و سفر کردن . (ناظم الاطباء). براه افتادن . (یادداشت مؤلف ). روانه شدن . (بهار عجم ). جاری شدن . رو...
متغیر شدن . [ م ُ ت َ غ َی ْ ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از حال نخستین شدن . تغییر کردن . دیگرگون گردیدن .دگرگون شدن حال کسی یا چیزی . گشتن . بگشت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.