اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) :
ز عدل و ز انصاف تو در جهان
نیندیشد از شیر شرزه شدن .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۲ ثانیه
معیوب شدن . [ م َع ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب )عیب ناک شدن . عیب پیدا کردن . دارای عیب و نقص شدن .
عریان شدن . [ ع ُرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لخت شدن . برهنه شدن . عور شدن . و رجوع به عریان شود : مگر درخت شکفته گناه آدم کردکه از لباس چو آد...
ناکام شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برخلاف میل شدن . نه به دلخواه شدن . نه به کام و به وفق مراد شدن . مطابق میل و به دلخواه نشدن : چو ای...
عفونی شدن . [ ع ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بدبو و گندیده شدن .مقابل ضدعفونی شدن : جراحت وی و ترس از عفونی شدن آن لزوم عمل جراحی را قطعی کرد. ...
غمناک شدن . [ غ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اندوهگین شدن . غمگین شدن . غم و اندوه داشتن : چو ویسه چنان دید غمناک شددلش گفتی از غم بدو چاک شد. ...
غمنده شدن . [ غ َ م َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اندوهناک شدن . غمگین شدن : گفت ای مردمان ابوعبیده را کشتند و مسلمانان را هزیمت کردند، لیک...
فتیله شدن . [ ف َل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به هم بسته شدن مو از بی شانگی و بی احتیاطی ، مثل موی فقرای هند. (آنندراج ).
فرامش شدن . [ ف َ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فراموش شدن . از یاد رفتن : هرگز فرامشت نشود دفتر خلاف با دوستان چنین که تو تکرار میکنی . سعدی .گفتم ...
فراری شدن . [ ف ِ / ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گریزان شدن .ناچار به فرار گردیدن . رجوع به فرار و فراری شود.
خبردار شدن . [ خ َ ب َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مطلع شدن . (از ناظم الاطباء). اطلاع یافتن . آگهی یافتن . واقف شدن . هوشیار شدن . بیدار شدن . (از ناظم ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.