گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه واژه معنی آکنده شدن آکنده شدن . [ ک َ دَ/ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ارتکاح ؛ آکنده شدن استخوان بمغز و تن بگوشت و خوشه بدانه و مانند آن . اکتناز. آبستن شدن آبستن شدن . [ ب ِ ت َش ُ دَ ] (مص مرکب ) آبستن گشتن . آبستن گردیدن . آبستن آمدن . تمخض . حَبَل . (دهار). بار گرفتن . بار برداشتن . حامله گشتن . ح... افزون شدن افزون شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برکت . زیادت . ازدیاد. نماء. نمو. تمزن . (یادداشت دهخدا). توریم . ارباء. اکرا. اردا. تدریف . (تاج المصادر بیه... الهام شدن الهام شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در دل افتادن . خطور کردن به دل : گویی به دلم الهام شد. افشان شدن افشان شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پراکنده و منتشر شدن . فروریخته شدن . انبوه شدن انبوه شدن . [ اَم ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مجموع و فراهم آمدن . (آنندراج ، ذیل انبوه ). در یک جا گرد آمدن و فراوان شدن : چو دشمن ز هر سوی انبو... انجام شدن انجام شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پایان یافتن . ختم شدن . برگذار شدن . (یادداشت مؤلف ). بپایان رسیدن . کامل شدن . (فرهنگ فارسی معین ). |... انجمن شدن انجمن شدن . [ اَ ج ُ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گردآمدن . دور هم جمع شدن . مجلس ترتیب دادن . انبوه شدن : پریچهره هر روز صد چنگ زن بشادی بدرگه شد... باریک شدن باریک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لاغر یا نازک و یاتنک شدن : فلان که سابقاً کلفت بود حالا باریک شده است . (فرهنگ نظام ). استدقاق . (منتهی ا... بارمند شدن بارمند شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دارای بار شدن . و صاحب منتهی الارب آن را بمعنی فربه شدن کوهان و نمودار شدن و روی هم قرار گرفتن پی... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۷۵ ۷۶ ۷۷ ۷۸ ۷۹ صفحه ۸۰ از ۱۳۵ ۸۱ ۸۲ ۸۳ ۸۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود