اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شده

نویسه گردانی: ŠDH
شده . [ ش َدْ دَ / دِ ] (اِ) ظاهراً اسم است از شد به معنی بستن عربی و معنی کمربند می دهد :
شده والای گلگون در گلستان رخوت
غیرت سنبل شمر این را و آن رشک سمن .

نظام قاری (دیوان البسه ص 30).


سیه گلیمی شده سفیدروئی بیت
دو آیتند بهر دو خطی به می مسطور.

نظام قاری (دیوان البسه ص 33).


خواهرش شده و برادر او
کمرست آن بکوه کرده قرار.

نظام قاری (دیوان البسه ص 35).


|| رشته ٔ مروارید. سلکهای یاقوت و لاَّلی که بر دور گریبان و چاک سینه آویزند. (غیاث اللغات ): طویله ؛ شده ٔ مروارید،رشته ٔ مروارید. طویله ٔ در : چون شده ٔ خود را پریشان کردن ... (دیوان البسه ٔ نظام قاری ص 131).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
شدة. [ ش ِدْ دَ ] (ع اِمص ) سختی . اسم است اشتداد را. (منتهی الارب ). اسم از اشتداد، نقیض لین . (از اقرب الموارد). خلاف رخاء. (از اقرب الموار...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.