شرف
نویسه گردانی:
ŠRF
شرف . [ ش َ ] (ع مص ) چیره شدن به کسی به بزرگی و یا در حسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). غلبه کردن به شرف . (تاج المصادر بیهقی ). || کنگره ساختن برای حائط. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
شرفالدین خراسانی ملقب به شرف (زادهٔ ۱۲ اسفند ۱۳۰۶ در همدان — درگذشتهٔ ۱۴ آبان ۱۳۸۳ در تهران) از برجستهترین استادان فلسفهٔ یونانی در ایران بود. مهمت...
شرف الدین اصفهانی . [ ش َ رَ فُدْ دی اِ ف َ ](اِخ ) یا شرف الدین شفروه ای . رجوع به شفروه ای شود.
عبداللهی شرف الدین . [ ع َ دُل ْ لا ی ِ ش َ رَ فِدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . واقع در 9هزارگزی ...
شاه شرف الدین مظفر. [ ش َ رَ فُدْ دی م ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) پسرمهتر امیر مبازرالدین محمد از آل مظفر است . درسال 725 هَ . ق . بدنیا آمده و در عهد...
شرفالدین فضلاللّه حسینی قزوینی (660-740ق)، معروف به شرف قزوینی از ادیبان و مورخان و شاعران سدههاى هفتم و هشتم (روزگار ایلخانان مغول) بود و همزمان ب...