اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شغر

نویسه گردانی: ŠḠR
شغر. [ ش َ ] (ع اِمص ) پای برداشتن سگ تا بمیزد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج ) (از تاج المصادر بیهقی ). یک پا برداشتن سگ باشد بجهت شاشیدن . (برهان ). برداشتن سگ یک پای خود را خواه بول کند و خواه بول نکند یا تا بول کند. (ازاقرب الموارد). || برداشتن مرد هر دو پای زن را تا با وی بیارامد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || برداشتن زن پای خودرا وقت آرمیدن با مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خالی ماندن بلاد از مردم که حراست و حفاظت آن نمایند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خالی ماندن شهر از مردم . (آنندراج ) (از برهان ) (از یادداشت مؤلف ). || دور شدن مرد. (از اقرب الموارد). || غالب آمدن مردمان را در حفظ شخص غریب . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) ۞ . || بیرون کردن کسی را از جای .(از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). اخراج و نفی کسی از زمین . (از اقرب الموارد). تبعید. || دور ماندن شهر از پادشاه و ناصر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پریشان و پراکنده کردن . || پاسپر کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || برداشتن شتر ماده دو پای خودرا و زدن بچه را. (از اقرب الموارد). || بلند کردن شتر ماده پاهای خود را هنگامی که میخواهندسوار شوند. (از اقرب الموارد). || بر سر داشتن و بر زمین زدن شتر نر ماده را. (ناظم الاطباء).زدن شتر سر خود را زیر شکم ناقه نزدیک پستان آن و بلند کردن آن را و بر زمین زدن . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شقر. [ ش ِ ] (اِخ ) ۞ شقرا. نام رودی به اسپانیا که شهر لارده ۞ بر ساحل آن است . (دمشقی ) (یادداشت مؤلف ).
وادی شقر. [ ش َ ق َ ] (اِخ ) ۞ رودی است در اندلس نزدیک شهر قونکه ۞ . (از الحلل السندسیة ج 2 ص 48 و 261).
جزیره ٔ شقر. [ ج َ رَ ی ِ ش َ ] (اِخ ) از جزایر اندلس .رجوع به الحلل السندسیة ج 2 ص 147 و ج 1 ص 109، 110، 115 و 206 و فهرست ترجمه ٔ مقدمه ٔ اب...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.