شقر
نویسه گردانی:
ŠQR
شقر. [ ش َ ] (ع اِ) کار مهم و دلچسب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || مقصود. ج ، شُقور. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شغر. [ ش ُ / ش ُ غ ُ ] (اِ) خارپشت . (ناظم الاطباء). اما لغت مصحف سغر و اسغر است . رجوع به سغر و اسغر شود. || شغار و راسو. (ناظم الاطباء).
شغر.[ ش َ غ َ ] (اِ) چغر و سختی و ستبری که در پوست دست و اندام بسبب کار کردن و کار فرمودن پیدا شود. (از برهان ) (ناظم الاطباء). پوست که بر...
شغر. [ش ُ ] (اِخ ) قلعه ای است نزدیک انطاکیه . (منتهی الارب ). قلعه ٔ استواری است در نزدیکی انطاکیه ، و در مقابل آن قلعه ٔ دیگری است موسوم ...