شن
نویسه گردانی:
ŠN
شن . [ ش َن ن ] (ع اِ) مشک کهنه ٔ دریده . ج ، شِنان . (منتهی الارب ). مشک کهنه ٔ کوچک که آب در آن سردتر باشد از دیگر مشکها. (از اقرب الموارد). مشک کهن . (مهذب الاسماء). خیک کهنه . (برهان ). مشکیزه ٔ کهنه . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شن مال کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با شن ، شوخ ظرفی را زدودن . (یادداشت مؤلف ). شن مالی کردن .
شن مالی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شن مال کردن . مالیدن شن و ماسه تا آلودگی ظرف و شوخ آن زدوده شود.