شن
نویسه گردانی:
ŠN
شن . [ ش َن ن ] (ع مص ) پاشیدن آب بر شراب و پراکنده کردن . (از منتهی الارب ). پاشیدن آب بر شراب بطور پراکنده . (از اقرب الموارد). ریختن بعنف . (تاج المصادر بیهقی ). || فروریختن اشک چشم . (از اقرب الموارد). || از هر طرف ریختن و غارت کردن و منه : شَن َّ الغارة علیهم ؛ یعنی پریشان و از هر طرف ریختن غارت را بر ایشان و اَشَن َّ نیز به همین معنی است . (از منتهی الارب ). غارت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || خشک شدن مشک . || خشک و تکیده و لاغر شدن شتر از تشنگی . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شن مال کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با شن ، شوخ ظرفی را زدودن . (یادداشت مؤلف ). شن مالی کردن .
شن مالی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شن مال کردن . مالیدن شن و ماسه تا آلودگی ظرف و شوخ آن زدوده شود.